خروج جان از بدن و سختی لحظات مرگ
امام علی(ع) در حدیثی میفرماید لحظه فرا رسیدن مرگ سختیهایی دارد دشوارتر از آن که توصیف شود یا در عقل مردم بگنجد. بر اساس روایات، چنین حالاتی به خاطر مشاهده وضعیت و شرایط بعد از مرگ، جدایی از دنیا و دلبستگیهای آن، قرار گرفتن در برابر نتیجه اعمال و ترس از سرنوشت نهایی برای انسان رخ میدهند.[1]
در یکی از خطبههای نهج البلاغه، «سکرات مرگ»، اینگونه توصیف شده است : « اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ وَ تَغَيَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِيهِمْ وُلُوجاًإ فَحِيلَ بَيْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَيْنَ مَنْطِقِهِ وَ إِنَّهُ لَبَيْنَ أَهْلِهِ يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ عَلَى صِحَّةٍ مِنْ عَقْلِهِ وَ بَقَاءٍ مِنْ لُبِّهِ يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمُرَهُ وَ فِيمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ وَ يَتَذَكَّرُ أَمْوَالًا جَمَعَهَا أَغْمَضَإ فِي مَطَالِبِهَا وَ أَخَذَهَا مِنْ مُصَرَّحَاتِهَا وَ مُشْتَبِهَاتِهَا قَدْ لَزِمَتْهُ تَبِعَاتُإ جَمْعِهَا وَ أَشْرَفَ عَلَى فِرَاقِهَا تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ [يُنَعَّمُونَ] يَنْعَمُونَ فِيهَا وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُإ لِغَيْرِهِ وَ الْعِبْءُإ عَلَى ظَهْرِهِ وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُإ بِهَا فَهُوَ يَعَضُّ يَدَهُ نَدَامَةً عَلَى مَا أَصْحَرَإ لَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ مِنْ أَمْرِهِ وَ يَزْهَدُ فِيمَا كَانَ يَرْغَبُ فِيهِ أَيَّامَ عُمُرِهِ وَ يَتَمَنَّى أَنَّ»[2] « سختى جان دادن و غمّ و اندوه آنچه از دست رفته آنان را فرا گرفت و دست و پايشان سست شد و رنگهايشان تغيير نمود، پس از آن آثار مرگ در آنها زياد شد تا اينكه ميان هر يك با گفتارش حائل گرديد (از سخن گفتن باز ماند)) و او در بين اهل بيت خود به ديدهاش (اضطراب و نگرانى آنان را) مىبيند، و به گوشش (آه و ناله آنها را) مىشنود، و عقلش بجا و فهم و ادراكش برقرار است، بفكر مىافتد كه عمر خود را چسان بسر برده و چگونه روزگارش را گذرانيده و بياد مىآورد مالهايى كه جمع كرده و براى بدست آوردن آنها (از حلال و حرام) چشم پوشيده، و آنها را از جاهايى كه (حلّيّت و حرمت آن) آشكار و مشتبه بوده بدست آورده، بتحقيق زيانهاى جمع آورى آن اموال (كيفرى كه بر آن مترتّب است) دچار او گشته، و بر جدائى از آنها مطّلع گرديد، اين اموال بعد از او باقى مىماند براى زندهها كه در آنها متنعّم بوده خوش مىگذرانند، پس (خوشگذرانى از) آن اموال بى مشقّت براى غير او است، و بار گران آن بار بر پشت او مىباشد، و آن مرد مرهون بآن اموال است (از حساب و باز پرسى آن اموال رها نشده راه فرارى براى او نيست) پس بر اثر آنچه (سختيها) كه هنگام مرگ برايش آشكار شده پشيمان گشته دست خود را بدندان مىگزد، و بى ميل ميشود بآنچه در ايّام زندگانيش بآن مائل بوده، و آرزو ميكند كه كاش كسيكه مقام و منزلت او را آرزو داشت و بر اموالش رشك مىبرد آن اموال را جمع كرده بود، نه او، پس پيوسته (آثار) مرگ در بدن او هويدا گردد تا اينكه گوش او هم مانند زبانش از كار باز ماند (سخنى نمىشنود) و ميان اهل بيت خود در حالى مىماند كه نه به زبان گويا است و نه به گوش مىشنود، چشم خويش را بنگريستن چهرههاى ايشان باز ميكند حركات زبان آنان را مىبيند و سخنشان را نمىشنود، پس (آثار) مرگ بيشتر شده باو در آويخته چشمش را هم فرا گيرد (ديگر چيزى را نخواهد ديد) چنانكه گوشش را فرا گرفته (چيزى را نمىشنيد) و جان از بدنش خارج گردد، پس مردارى است ميان اهل بيتش كه از او وحشت نموده و از نزديك شدن باو دورى كنند، نه گريه كنندهاى را همراهى مىنمايد و نه خوانندهاى را پاسخ مىدهد، پس از آن او را برداشته بسوى (آخرين) منزل در زمين (قبر) مىآورند و در آنجا او را (تنها گذارده) به عملش مىسپارند، و ديدن او را ترك خواهند نمود. ».
درباره لحظه ی جان کندن ، قرآن کریم آیاتی دارد که می فرماید : « وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ . ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ.»[3] « و اگر ببينى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مىستانند، بر چهره و پشت آنان مىزنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد. اين [كيفرِ] دستاوردهاى پيشين شماست، و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست.» آیه شریفه اشاره دارد به فرشتگان مرگ که در لحظه قبض روح بر انسان محتضر وارد میشوند و این هنگام برای کافران و معصیت کاران بسیار سخت و ناگوار است .[4] « كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ . وَ قيلَ مَنْ راقٍ . وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ . وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ . إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ .»[5] «نه چنين است [كه او پندارد، زيرا]آنگاه كه جان ميان گلوگاهش رسد، و گفته شود: «چارهساز كيست؟» و داند كه همان [زمان] فراق است، و [محتضر را] ساق به ساق ديگر درپيچد، آن روز است كه بسوى پروردگارت سوق دادن باشد. » « فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ »[6] « پس چگونه [تاب مىآورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب]، جانشان را مىستانند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مىنوازند؟»
از مجموع این آیات و روایات چنین بر میآید که انسان در لحظه مرگ بلافاصله چشم دلش گشوده میشود و درست مانند حالت رویا به وسیله قوه نیرومند خیال صورت هایی را مشاهده میکند بعضی از این صورتها ، از ملائک رحمت و ملائک غضب هستند ، که در نزد او حاضر شدهاند تا درباره او چه حکم شود و چه سفارش نمایند ؟ و برخی از این صور شیاطین و جنود ابلیس میباشند، که برای اینکه او را به شک اندازند ، جمع شدهاند و میخواهند کاری بکنند که ایمان او از او گرفته شود و بیایمان از دنیا برود . بعضی صورت مثالی ائمه معصومین علیهالسلام و رسول اکرم صلیاله علیه و آله و برخی دیگر صور ملکی متعلقات دنیوی از قبیل همسر و فرزندان و اموال و… میباشند .[7] انسان در این لحظات علاوه بر هول ورود از نشأهای که غیر از این نشأه است و دیدن چیزهایی که پیش از این نمیدید هول آمدن ملک الموت را نیز دارد که آیا به چه هیبت خواهد بود و به چه نحو جان او را قبض خواهد نمود.[8]
[1] - ناصر مکارم شیرازی ، پیام قران ، ج 5 ، ص 345
[2] - محمدبن حسین شریف الرضی ، ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام) ، ج 2 ، ص 333 - 334 ، تهران ، چاپ پنجم ، 1379 ش
[3] - سوره انفال (8) ، آیه 50-51
[4] - محمد علی خزایلی ، متن و شرح و تفسیر دعای ابو حمزه ، ص 269 ، قم ، نشر ابتکار دانش ، 1387 ش
[5] - سوره قیامت (75) ، آیه 26-30
[6] - سوره محمد (47) ، آیه 27
[7] - احمد حبیبیان ، همان ، ص31
[8]عباس قمی ، منازل آلاخره ،انتشارات مسجد مقدس جمکران ، قم ، چاپ سیزدهم ، تابستان 90 ، ص 81